عبدی در این گفتگو ادّعاهای موهوم مابقی اصلاح طلبان در بزرگنمایی مشّایی را تکرار کرده است.
وی بطور مشهودی سعی دارد با پیگیری این خطّ تحلیلی اهداف بعدی جبهه سیاسی مطبوعش را به بار بنشاند. اصلاح طلبان سعی دارند با تأکید بر انحرافات بوجود آمده در دولت دوم احمدی نژاد و نارسایی های موجود دولت چنین وانمود کنند که نظام و مردم از انتخاب راهی که در انتخابات «3 تیر 84» داشته اند مأیوس و سرخورده هستند.
اصرار بیش از حدّ بر کلید واژه "گفتیم که!" توسّط هاشمی و اصلاح طلبان زمنیه ساز گام دوم این عملیّات رسانه ای است، گام دومی که می خواهد همزمان با ترساندن نظام و مردم از خطر مشّایی اینطور وانمود کند که راه حلّ بازگشایی سیاسی و اقتصادی در کشور و خروج از بحران! – بحرانی که اصالتاً وجود ندارد- تنها، رجوع به منش اصلاح طلبان و تکنوکرات هاست. از همین رو بود که هاشمی بلافاصله بعد از نامگذاری سال 1392 به «حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی» راه گشایش اقتصادی را تغییر سیاسی بر اثر اراده نظام دانست.
تئوریسین های اصلاحات و بخشی از نیروهای راست سعی دارند با سیاه نمایی از نارسایی های موجود، مردم و نظام را مجاب نمایند که وجود عناصر حزبی قدرتمند و ذینفوذ بهتر از انتخاب افراد مستقل و غیر حزبی است؛ شیوه ای که روحیّه انقلابی گری و آرمان گرایی در مردم را خواهد خشکاند. اصلاح طلبان سعی دارند این گزاره که: "نظام برای جبران اشتباهاتش در سال 84 باید به احزاب معتدل (سازش پذیر) رجوع کند"؛ را بین مردم عُرفی نمایند و لذا اینطور وانمود می کنند که تنها مسئول و عامل عدم تأثیرگذاری احزاب در کشور حکومت است. این در حالیست که ذائقه سیاسی مردم ایران بدلایل عُمده جامعه شناسانه با تحرکات حزبی به شکل مرسوم آن که برای کسب قدرت صورت می گیرد، مخالف است.
به هر حال اصلاح طلبان سعی می کنند با ایجاد ترس از یک موجودیّت خیالی از نظام و مردم باجیگری سیاسی کنند، هر چند به نظر می رسد نه نظام و نه مردم تا آن حدّ که اصلاح طلبان با آب و تاب تعریف می کنند از مشّایی هراس ندارند.
مشرق در اینجا بخش هایی از گفتگوی عبدی که در آن خطّ رسانه ای فوق مشهود است را جهت تنویر افکار عمومی می آورد:
* آنچه در سیاست مهم است رقابت میان اشخاص نیست؛ بلکه رقابت میان جناح ها و برنامه ها است. آنچه که اکنون در کشور ما وجود ندارد جناح های سیاسی دارای برنامه روشن است. یعنی اگر چند جناح سیاسی در کشور وجود داشته باشد، رقابت میان آنها برای گرم شدن فضای انتخابات کفایت می کند، حتّی اگر نامزد آنها مشخّص نباشد. مشکل وضعیّت کنونی ایران این است که جناح های سیاسی قادر به ایفای نقش خود در ارائه برنامه برای اداره کشور نیستند و مردم هم قاعدتاً نمی دانند باید از چه کسی حمایت کنند.
* اصلاح طبان به دلیل تناقضات و تضادهایی که در ذهنیّت آنها به وجود آمده فعلاً قادر به معرّفی فردی که نامزد ممکنی برای حضور در انتخابات باشد نیستند و یا حدّاقل از زمانی که بتوانند این کار را به نحو مطلوبی انجام دهند گذشته است ... این امر نشان دهنده این واقعیّت است که فضای سیاسی ایران یک فضای شکل یافته، پایدار و با ثبات نیست و حکومت باید این وضعیّت را خطرناک بداند و آن را مطلوب خود نداند. یعنی گمان نکند در این فضایی که همه در وضعیت انفعال و ناشناخته گیر کردند لزوماً می تواند نان خود را بپزد و تنور خود را گرم کند؛ بلکه ممکن است هر چیزی از این فضا بیرون بیاید.
* به هر حال تأیید نامزد خاص مورد حمایت دولت هم برای حکومت کار بسیار سختی است. چون قبلاً صلاحیّت وی برای معاونت ریاست جمهوری به شکل ضمنی رد شده است. لذا اگر صلاحیّت ایشان برای ریاست جمهوری تأیید شود؛ آنگاه معنای مصلحت پیش می آید و این خود مشکل آفرین می شود. معنای آن چنین خواهد بود که کسی صلاحیّت ندارد ولی به عنوان مصلحت پذیرفته می شود و به احتمال زیاد رأی هم می آورد، آنگاه کل ریاست جمهوری مصلحتی می شود. بنابراین به نظر من گیر و پیچ سیاسی در این قضیه بیشتر از آن است که اکنون به ذهن ما می آید.
* عبدی درباره تبعات فضای کنونی از این منظر که خیلی مشخّص نیست چه کاندیداهایی در عرصه انتخابات حضور خواهند یافت گفت: «این شرایط مانند سوراخی است که کسی دست خود را در آن فرو می بَرد بدون آنکه بداند در آن عقرب و مار پنهان شده یا گنجی نهفته است. در سیاست عاقلانه نیست که رفتار سیاسی مانند دست کردن در سوراخی باشد که ممکن است مار در آن باشد یا گنج و شاید هم هر دوی آنها. یقین داشته باشید در این عدم تعیّن لزوماً چیزی مفیدی برای جامعه بیرون نخواهد آمد و این مسئله ای است که حکومت باید درباره آن به صورت جدّی تجدیدنظر اساسی کند و فضای سیاست را از این وضعیّت بیرون بیاورد.».